عقیله الطالبین
عقیله، زن کریمه را می گویند که در بین فامیل بسیار عزیز و در خاندان خود ارجمند باشد.
همچنین در فرهنگ عربی عقیله به زن خردمندی می گویند که مسائل را با صبر و خرد بالا حل و فصل کند و در کارش دوراندیشی و آینده نگری داشته باشد.
عقیله، زن کریمه را می گویند که در بین فامیل بسیار عزیز و در خاندان خود ارجمند باشد.
همچنین در فرهنگ عربی عقیله به زن خردمندی می گویند که مسائل را با صبر و خرد بالا حل و فصل کند و در کارش دوراندیشی و آینده نگری داشته باشد.
ارزش و عظمت زینب کبری(س)، به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانی و اسلامی او بر اساس تکلیف الهی است. کار او، تصمیم او، نوع حرکت او، به او اینطور عظمت بخشید. هر کس چنین کاری بکند، ولو دختر امیرالمؤمنین(ع) هم نباشد، عظمت پیدا میکند. بخش عمدهی این عظمت از اینجاست که اولاً موقعیت را شناخت؛ هم موقعیت قبل از رفتن امام حسین} به کربلا، هم موقعیت لحظات بحرانی روز عاشورا، هم موقعیت حوادث کشندهی بعد از شهادت امام حسین} را؛ و ثانیاً طبق هر موقعیت، یک انتخاب کرد. این انتخابها زینب(س) را ساخت.
قبل از حرکت به کربلا، بزرگانی مثل ابنعباس و ابنجعفر و چهرههای نامدار صدر اسلام، که ادعای فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگی و امثال اینها را داشتند، گیج شدند و نفهمیدند چهکار باید بکنند؛ ولی زینب کبری گیج نشد و فهمید که باید این راه را برود و امام خود را تنها نگذارد؛ و رفت. نه اینکه نمیفهمید راه سختی است؛ او بهتر از دیگران حس میکرد. او یک زن بود؛ زنی که برای مأموریت، از شوهر و خانوادهاش جدا میشود؛ و به همین دلیل هم بود که بچههای خردسال و نوباوگان خود را هم به همراه برد؛ حس میکرد که حادثه چگونه است.
در آن ساعتهای بحرانی که قویترین انسانها نمیتوانند بفهمند چه باید بکنند، او فهمید و امام خود را پشتیبانی کرد و او را برای شهید شدن تجهیز نمود. بعد از شهادت حسینبنعلی(ع) هم که دنیا ظلمانی شد و دلها و جانها و آفاق عالم تاریک گردید، این زن بزرگ یک نوری شد و درخشید. زینب به جایی رسید که فقط والاترین انسانهای تاریخ بشریت – یعنی پیامبران – میتوانند به آنجا برسند.
مادر او فاطمهی زهرا(س)زن دیگری بود که مقامش از زینب کبری هم بالاتر بود. اینها زنان الگو و نمونهی اسلامند. زن امروز دنیا الگو میخواهد. اگر الگوی او زینب و فاطمهی زهرا { باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیتها و انتخاب بهترین کارها؛ ولو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز برای انجام تکلیف بزرگی که خدا بردوش انسانها گذاشته است، همراه باشد. زن مسلمانی که الگویش فاطمهی زهرا (س) یا زینب کبری(س)باشد، این است.
اگر زن به فکر تجملات و خوشگذرانیها و هوسهای زودگذر و تسلیم شدن به احساسات بیبنیاد و بیریشه باشد، نمیتواند آن راه را برود؛ باید این وابستگیها را که مثل تار عنکبوت بر پای یک انسان رهروست، از خود دور کند، تا بتواند آن راه را برود؛ کمااینکه زن ایرانی در دوران انقلاب و در دوران جنگ همین کار را کرد، و انتظار این است که در همهی دوران انقلاب همین کار را بکند.
اما الگوی زن ایرانی در این راه، همان است که گفته شد؛ زینب(س) الگوست. زینب(س)زنی نبود که از علم و معرفت بیبهره باشد؛ بالاترین علمها و برترین و صافیترین معرفتها در دست او بود. همان «سکینهی کبری(س)» یی که شما اسمش را در کربلا شنیدهاید، و دختر امام و برادرزاده و شاگرد زینب(س) است – کسانی که اهل تحقیق و کتابند، نگاه کنند – او یکی از مشعلهای معرفت عربی در همهی تاریخ اسلام تا امروز است. کسانی که حتّی زینب(س)و پدر زینب(ع)و پدر سکینه(ع)را قبول نداشتند و ندارند، اعتراف میکنند که سکینه (س) یک مشعل معرفت و دانش است.
اینکه گفته میشود در عاشورا، در حادثهی کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد – که واقعاً پیروز شد – عامل این پیروزی، حضرت زینب(س) بود؛ والّا خون در کربلا تمام شد. حادثهی نظامی با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصهی عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزی که موجب شد این شکست نظامیِ ظاهری، تبدیل به یک پیروزی قطعیِ دائمی شود، عبارت بود از منش زینب کبری؛ نقشی که حضرت زینب بر عهده گرفت؛ این خیلی چیز مهمی است.
این حادثه نشان داد که زن در حاشیهی تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددی به این نکته ناطق است؛ لیکن این مربوط به تاریخ نزدیک است، مربوط به امم گذشته نیست؛ یک حادثهی زنده و ملموس است که انسان زینب کبری(س) را مشاهده میکند که با یک عظمت خیرهکننده و درخشندهای در عرصه ظاهر میشود؛ کاری میکند که دشمنی که به حسب ظاهر در کارزار نظامی پیروز شده است و مخالفین خود را قلع و قمع کرده است و بر تخت پیروزی تکیه زده است، در مقر قدرت خود، در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدی را به پیشانی او میزند و پیروزی او را تبدیل میکند به یک شکست؛ این کارِ زینب کبری(س)است. زینب (س) نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ.
آنچه که از بیانات زینب کبری(س) باقی مانده است و امروز در دسترس ماست، عظمت حرکت زینب کبری(س)را نشان میدهد. خطبهی فراموش نشدنی زینب کبری(س)در بازار کوفه یک حرف زدن معمولی نیست، اظهارنظر معمولی یک شخصیت بزرگ نیست؛ یک تحلیل عظیم از وضع جامعهی اسلامی در آن دوره است که با زیباترین کلمات و با عمیقترین و غنیترین مفاهیم در آن شرائط بیان شده است.
قوّت شخصیت را ببینید؛ چقدر این شخصیت قوی است. دو روز قبل در یک بیابان، برادر او را، امام او را، رهبر او را با این همه عزیزان و جوانان و فرزندان و اینها از بین بردهاند، این جمع چند ده نفرهی زنان و کودکان را اسیر کردهاند، آوردهاند در مقابل چشم مردم، روی شتر اسارت، مردم آمدهاند دارند تماشا میکنند، بعضی هلهله میکنند، بعضی هم گریه میکنند؛ در یک چنین شرائط بحرانی، ناگهان این خورشید عظمت طلوع میکند؛ همان لحنی را به کار میبرد که پدرش امیرالمؤمنین(ع) بر روی منبر خلافت در مقابل امت خود به کار میبرد؛ همان جور حرف میزند؛ با همان جور کلمات، با همان فصاحت و بلاغت، با همان بلندی مضمون و معنا:
«یا اهل الکوفه، یا اهل الغدر و الختل»؛ ای خدعهگرها، ای کسانی که تظاهر کردید! شاید خودتان باور هم کردید که دنبالهرو اسلام و اهلبیت هستید؛ اما در امتحان اینجور کم آوردید، در فتنه اینجور کوری نشان دادید. «هل فیکم الّا الصّلف و العجب و الشّنف و الکذب و ملق الاماء و غمز الاعداء»؛ شما رفتارتان، زبانتان با دلتان یکسان نبود. به خودتان مغرور شدید، خیال کردید ایمان دارید، خیال کردید همچنان انقلابی هستید، خیال کردید همچنان پیرو امیرالمؤمنین (ع)هستید؛ در حالی که واقع قضیه این نبود.
نتوانستید از عهدهی مقابلهی با فتنه بربیائید، نتوانستید خودتان را نجات دهید. «مثلکم کمثل الّتی نقضت غزلها من بعد قوّه انکاثا»؛ مثل آن کسی شُدید که پشم را میریسد، تبدیل به نخ میکند، بعد نخها را دوباره باز میکند، تبدیل میکند به همان پشم یا پنبهی نریسیده. با بیبصیرتی، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق و باطل، کردههای خودتان را، گذشتهی خودتان را باطل کردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پر از ادعای انقلابیگری؛ اما باطن، باطن پوک، باطن بیمقاومت در مقابل بادهای مخالف. این، آسیبشناسی است.
با این بیان قوی، با این کلمات رسا، آن هم در آن شرائط دشوار، اینگونه صحبت میکرد. اینجور نبود که یک عده مستمع جلوی حضرت زینب نشسته باشند، گوش فرا داده باشند، او هم مثل یک خطیبی برای اینها خطبه بخواند؛ نه، یک عده دشمن، نیزهداران دشمن دور و برشان را گرفتهاند؛ یک عده هم مردم مختلفالحال حضور داشتند؛ همانهائی که مسلم را به دست ابنزیاد دادند، همانهائی که به امام حسین(ع) نامه نوشتند و تخلف کردند، همانهائی که آن روزی که باید با ابنزیاد در میافتادند، توی خانههایشان مخفی شدند – اینها بودند توی بازار کوفه – یک عده هم کسانی بودند که ضعف نفس نشان دادند، حالا هم نگاه میکنند، دختر امیرالمؤمنین(ع) را میبینند، گریه میکنند.حضرت زینب کبری(س)با این عدهی ناهمگون و غیر قابل اعتماد مواجه است، اما اینجور محکم حرف میزند.
او زن تاریخ است؛ این زن، دیگر ضعیفه نیست. نمیشود زن را ضعیفه دانست. این جوهر زنانهی مؤمن، اینجور خودش را در شرائط دشوار نشان میدهد. این زن است که الگوست؛ الگو برای همهی مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. انقلاب نبوی و انقلاب علوی را آسیبشناسی میکند؛ میگوید شماها نتوانستید در فتنه، حق را تشخیص بدهید؛ نتوانستید به وظیفهتان عمل کنید؛ نتیجه این شد که جگرگوشهی پیغمبر, سرش بر روی نیزه رفت. عظمت زینب را اینجا میشود فهمید.
انقلاب ما انقلاب زینبی است. از اول انقلاب، زنان یکی از برجستهترین نقشها را در این انقلاب ایفاء کردند. هم در خود حادثهی بزرگ انقلاب، هم در حادثهی بسیار بزرگ هشت سال دفاع مقدس، نقش مادران، نقش همسران، از نقش مجاهدان اگر سنگینتر و دردناکتر و تحملطلبتر نبود، یقیناً کمتر نبود.
گزیده ای از سخنان « #حجت_الاسلام_قرائتی» پیرامون حجاب و عفاف????
به نام خدا
????لباس مقدس است، لباس نعمت است، كرامت است. خدا به حیوان لباس نداده به انسان لباس داده شما یك چیزی را كه همینطور عادی و معمولی تلقی میكنید در پارچه نمیپیچید اما یك چیزی را كه ارزش دارد در كاغذ كادویی میبندید. هر چیزی كه ارزش دارد، حجاب هم دارد. (دی ماه 67)
????در غرب به زن خیلی توهین شد. برای جاسوسی از زن استفاده شده است. حتی خود ایرانیها که در خارج کار میکنند برای اینکه بعضی ایرانیها را شکار کنند. برای خبر از زن استفاده میکنند. یعنی زن آلت جاسوسی شده است. برای فروش بهتر اجناس از زن و عکس زن در فروشگاهها استفاده میكنند. یعنی زن وسیله اسکناس و سرمایه دار شده است. زن لیوان شیر جوان هرزه شده است. این بزرگترین توهین است.(مرداد ماه 70)
????بدان با رها شدن ، کرامتت را از دست میدهی. زن هرچه بیشتر خودش را حفظ کند، تسلط قلبیش بیشتر است.(مرداد ماه 70)
ا
✈️من در اتریش بودم. یک همه پرسی کرده بودند که بیشترین مشکل شما چیست؟ هشتادو پنج درصد مردم اتریش گفته بودند: كه بیشترین مشکل این است که شب به خانه میرویم و زنمان ما را دوست دارد یا نه؟ زنمان خانه هست یا نه؟ وقتی آزادی شد هرچه آزادی بیشتر شود مشكلات بیشتر است. (مرداد ماه 70)
????من یک سوالی از خانمها میکنم. اگر دوست دارید راحت جواب بدهید. دوست دارید كه یک خانمی با جلوهای که دارد در خیابان دل پدرت را ببرد؟ پدرت دیگر کاری به زندگی نداشته باشد. دختر خانم من نمیخواهم از قرآن چیزی بگویم. شما که با شکلت دل یک جوان را میبری. فکر نمیکنی جوانی که نامزد دارد شما را میبیند و میبیند كه شما از زن خودش بهتر هستی. شکل شما، زندگی این زن و شوهر را متزلزل میکند. فکر نمیکنی كه فردا هم یک دختری زیباتر از خودت بیاید و با جلوه خودش دل شوهر شما را حسابی تسخیر كند. فکر نمیکنی شنی که در این دیگ میاندازی زیر دندان خودت هم برود؟(مرداد ماه 70)
از خودت سوال کن. من که با این وضع بیرون رفتم چه کسی از من خوشش میآید؟ خدا از من خوشش میآید؟ امام زمان از من خوشش میآید؟ انقلابیون وخون دادهها وخانواده شهدا از من خوششان میآید؟ حزب اللهیها از من خوششان میآید؟ چهار نفر جوان هرزه خوششان میآید؟(مرداد ماه 70)
????جاهایی که دختر و پسر به هم نگاه میکنند و چشم چرانی میکنند تمرکز فکری برای مطالعه ندارند. هرچه حفاظ بیشتر باشد، تمرکز فکری برای مطالعه بیشتر است. هرچه چشم چرانی بیشتر باشد، آدم نمیتواند متمرکز باشد. مطالعه کند. چون آدم دارد مطالعه میکند یک دختری میاید رد شود، نگاهش میکند. بعد هم میگوید: تا میاید مطالعه کند یکی از این طرفش میگذرد.(مرداد ماه 70)
????عفاف یک کرامت است. خواهرها! مرد زور و پول وقدرت مالی دارد. شما هرچه عفیفتر باشید تسلط قلبی خواهید داشت. تسلط قلبی برابر تسلط مالی است. اگر رها شوی تسلط قلبیت را از دست میدهی.(مرداد ماه 70)
???? گاهی زنها میگویند: مگر خدا به ما نامحرم است؟ نه خدا به همه محرم است. اگر محرم است چرا سر نماز خودمان را بپوشانیم؟ معنای پوشیدن محرمی و نامحرمی نیست. معنای پوشیدن کرامت است.(شهریور ماه 70)
????حجاب حفاظت است. شما کفش هم که میپوشی بالاخره پایت گیر میکند. آدم پابرهنه برود راحتتر است. بله! راحتتر است. اما تیغ در پایت میرود. کفش یک بار است. اما این بار را باید کشید. چون که هم بار هست. هم حفاظت هست. کفش بار است اما حفاظت است. لباس بار است اما کرامت است. (شهریور ماه 70)
⭕️رمز بی حجابی بعضی از دخترها چشم مردهاست.
اگر دختر بداند که مرد نگاهش نمیکند اینطور نمیگردد. این میبیند شما نگاهش میکنید لوس میشود. مرد عفیف آن است که زن را با عفت کند. زن عفیف میتوانه مرد را با عفت كند.(شهریور ماه 70)
????ما حجابمان وعفت و دینمان ارزان تمام نشده است.
يعنے میشود آن روز؟درون تنگناے قبرشانه ام را بگيرے
و تڪان بدهےبشنو و بفهم
انا حسين بن علے بن ابيطالب
سر و ڪارت با من استــــ بقيه بروند
“اللهم ارزقنا شفاعة الحسین یوم الورود”